مرور کتاب هنر عشق ورزیدن
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
آنکه هیچ نمی داند، به چیزی عشق نمی ورزد. آنکه از عهده هیچ کاری بر نمی آید، هیچ نمی فهمد، آنکه هیچ نمی فهمد، بی ارزش است. ولی آنکه می فهمد، بی گمان عشق می ورزد، مشاهده می کند، می بیند… هرچه بیشتر دانش آدمی در چیزی ذاتی باشد، عشق بدان بزرگ تر است… پاراسلسوس
ای عاقلان ای عاقلان با عشق گردید آشنا
کیست که نخواهد با عشق آشنا گردد و این دعوت مولوی را با آغوش باز نپذیرد؟ ولی درد آن است که همه سخن از عشق میآوریم و دنبال عشق میگردیم اما از شرح آن عاجز میمانیم.
سوال این است که عشق چیست؟ آیا یک احساس خوشایند است یا هنری است که شخص میآموزد و به مرور زمان در آن بهتر میشود؟ فروم اشاره میکند که بیشتر ما طوری رفتار میکنیم که گویی عشق صرفا احساسی است که برای ما اتفاق میافتد و ما هیچ نقشی در آن نداریم.
همه به خیال خود و به شکلهای مختلف عاشق میشوند یا سخن از عشق میآورند و هر کس از این کلمه آشنا مفهومی جداگانه دارد.
بی شک این بحث پایان ناپذیر با آشنا شدن خوانندگان به جهان بینی اریک فروم و یا با مطالعه کتاب هنر عشق ورزیدن پایان نخواهد یافت. و تا انسانی روی زمین باشد معمای عشق نیز هیچگاه به شکل یک معادله ریاضی و یا علمی حل نخواهد شد. با این همه برای آنان که به مسائل پیچیده عشق علاقمندند و به اهمیت حیاتی این پدیده در زندگی انسانها پی بردهاند، کتاب اریک فروم میتواند هزاران فکر و ایده جدید را در راه حل این معما بدهد و از زوایای جدید و گوناگون بر این مسئله نور تازه بیفشاند.
هنر عشق ورزیدن از آن جهت کتابی خواندنی است که در آن موضوع عشق ورزی برای نخستین بار با دیدی عینی و علمی مطرح شده است. اریک فروم مانند دانشمندی که می خواهد به ماهیت پدیدههای مورد بررسی علم خود پی ببرد، ملاحظات احساسی و ادبی را درباره عشق کنار گذاشته و سعی داشته است که آن را به عنوان پدیدهای علمی و چون فصلی از علم وسیعتر مردم شناسی تجزیه و تحلیل کند. هدف اصلی کتاب او به راستی در آن است که قبل از هرچیز عاقلان را با هنر مشکل عشق ورزیدن آشنا گرداند.
عشق هنری است که باید آموخته شود، هنری دشوار و عالی که به تمرین مداوم و هوشیاری و تمرکز ذهن و روشن بینی بسیار نیاز دارد. در این کتاب اریک فروم سعی کرده است جنبه های گوناگون این هنر بزرگ انسانی را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد، عشق های دروغین را یکایک افشا کند، و ماهیت مشترک عشقهای واقعی و عشقهای دیگر از عشق کودکانه و برادرانه و پدرانه و مادرانه، عشق جنسی و خود دوستی و عشق به خداوند را به دقت تجزیه و تحلیل کند.
نگاهی به فصل های کتاب
۱. آیا عشق ورزیدن هنر است؟
در بخش اول کتاب عشق به عنوان پاسخی بالغ به مشکل وجودی که ما انسان ها با آن روبرو هستیم ارائه شده است. این مشکل، مشکل تنهایی و جدایی است. آخرین کشفیات علوم اجتماعی و روان ما را بیش از هر وقت دیگر، با تنهایی و بیگانگی بشر و اضطراب فلسفی او آشنا میکند . از نظر اریک فروم در این فصل، برای بشر کم خطرترین و روشنترین راه نجات از زندان تنهایی و جداییش عشق زایا productive است. تنها از راه عشق زایاست که انسان در عین حالی که با دیگران مرتبط می شود شخصیت منحصر به فرد خود را نیز حفظ می کند و قوای خلاق خود را پرورش می دهد. عشق زایا به او اجازه می دهد که دیوار جدایی خود را با جهان خارج و با دیگران از میان بر دارد. در آخر اریک فروم به خوبی نشان میدهد که مفهوم عشق زایا چقدر با آنچه در زبان عامه به عشق گفته می شود فرق دارد.
۲. نظریه عشق
عشق عبارت است از رغبت جدی به زندگی و پرورش آنچه بدان مهر میورزیم. عشق آن معجزهای است که به وسیله آن من به دنیای دیگری راه مییابم و از آن راه خود و دیگری و آدمی را به طور کلی کشف میکنم. این فصل زیبا و آموزنده، به بهترین حالت خواننده را به دنیای عشق میکشاند، او را با عباراتی ساده و گویا با مفهوم انسانی و واقعی عشق آشنا میکن: عشق در وهله نخست دلبستگى به یک شخص خاص نیست، بلکه نوعى رویه و جهت گیرى آدمى است که او را به تمامى جهان، نه به یک معشوق خاص مىپیوندد. اگر انسان فقط یکى را دوست بدارد و نسبت به دیگران بى اعتنا باشد پیوند او عشق نیست، بلکه یک نوع خودخواهى گسترش یافته است.
۳. عشق و انحطاط آن در جامعه معاصر غرب
در این فصل اریک فروم ابتدا انواع عشق را شرح میدهد: عشق بین والدین و فرزند، عشق برادرانه، عشق مادرانه، عشق شهوت طلبانه و عشق مذهبی. او در این بخش به مثال ها و بینش هایی از روانکاوی و متون مختلف دینی تکیه کرده است. او همچنین توضیح می دهد که چگونه این انواع مختلف عشق خود را نشان می دهند.
آنچه بعد از این میآید انتقادی است از روشی که جامعه سرمایهداری بر ظرفیت انسان برای عشق ورزیدن تأثیر میگذارد. فروم همچنین از وضعیت ادراک جهان غرب از عشق، که بیش از حد آلوده به فیلمهای هالیوودی است ابراز تاسف میکند، آنها عشق را به عنوان چیزی معرفی میکنند که هر فردی به صورت خودکار و سحرآمیز میتواند آن را تجربه کند، فقط اگر شخص مناسب را پیدا کند.
۴. تمرین عشق
بسیاری از مردم خیال میکنند که دوست داشتن آسانترین کارهاست و فقط بسته به آن است که انسان نیک بخت باشد و معشوقی خوب پیدا کند. عشق واقعی نیرویی است که به دست آوردن آن در شمار هنرهای مشکل زندگی است. ماهیت عشق به هرچه تعلق گیرد، ترکیبی است از توجه و دلسوزی، مسئولیت، احترام و دانایی کامل به موضوع عشق. فصل آخر نگاهی به برخی از جنبه ای عملی و مقدمات یک رابطه عاشقانه دارد.
علاوه بر این، چند عنصر لازم برای تمرین هنر عشق ورزیدن مورد بررسی قرار میگیرد: انضباط، تمرکز، بردباری، فعال بودن، توانایی تنها ماندن، علاقه شدید، غلبه بر خودفریفتگی، واقع بینی، خرد، فروتنی، شهامت و ایمان. برای تبدیل شدن به یک استاد در هنر عشق ورزیدن باید کل شخصیت را با این عناصر پرورش داد.
بخش هایی از کتاب
در حین عشق ورزیدن و نثار کردن خود، در حین نفوذ در شخص دیگر، خود را مییابیم، خود را کشف میکنیم. شناسایی کامل فقط به وسیله عمل عشق به وجود میآید. این عمل از حدود فکر و کلام تجاوز میکند واین همان غوطه ور شدن دلیرانه در تجربه وصل است.
عشق نیروی فعال بشری است، نیرویی است که موانع بین انسانها را می شکند و آدمیان را با یکدیگر پیوند میدهد. در عشق تضادی جالب روی میدهد، عاشق و معشوق یکی میشوند و در عین حال از هم جدا میمانند.
مهم ترین نکته در مورد عشق، ایمان به عشق خویشتن، به توانایی خود برای ایجاد عشق در دیگران و به پایداری و استواری در عشق است.
درباره اریک فروم
اریک فروم (Erich Fromm) نویسنده، روانکاو، جامعهشناس آمریکایی-آلمانی در ۲۳ مارس سال ۱۹۰۰ در آلمان به دنیا آمد. اریک فروم تحصیلات خودش را در دانشگاههای هیدِلبرگ و مونیخ تکمیل کرد و دورهی تخصص خود را در موسسه روانکاوی برلین ادامه داد. او در سال ۱۹۳۴ به آمریکا مهاجرت کرد و در دانشگاه کلمبیای نیویورک مشغول به تدریس شد. اریک فروم در اواخر عمرش به سوئیس رفت و در سال ۱۹۸۰ در سوئیس درگذشت.شهرت اریک فروم در ایران به دلیل کتابهای روانکاوانه و روانشناسی او است. کتابهای او به دلیل پیروی از یک سیر منطقی و کامل نهتنها در ایران بلکه در تمام جهان پرفروش هستند. عقیدهی اصلی این نویسنده این بود که با به کار بستن اصول روانکاوی میتوان بسیاری از بیماریهای فرهنگی بشر را درمان کرد.
جهان بینی اریک فروم را می توان یک جهان بینی انسان گرا و بشر دوستانه نامید. او معتقد است مسائل فلسفی و روان شناسی را نمیتوان از مسائل اخلاق جدا ساخت . اریک فروم خود و جهان بینی اش را وابسته به مکتب اصالت انسان می داند و بر این اصل است که انسان اساس و هدف غایی همه کوشش های ما را تشکیل می دهد. او را با فلسفله یا علمی که خارج از انسان قرار گرفته باشد کاری نیست.
احساس و نظر من هنگام خواندن کتاب
آیا تا به حال ایدهای را در سر داشتهاید که هرگز نتوانسته باشید کلمات یا عباراتی را برای بیان آن پیدا کنید، تا اینکه شخصی دقیقا آنچه را که در جستجوی آن بودید نشان دهد؟ اریک فروم این کار را برای من در زمینه معنای عشق و روابط بالغ و سالم انجام داد. موضوع عشق برای من مدتی است مسئله شده و دوست دارم با دیدگاههای مختلف به این مسئله آشنا شوم، اسم این مطالعاتم را گذاشتهام سیر مطالعاتی عشق و در این چندماهی که کتابهای گوناگونی در این باره خواندهام، شیرینترین و آموزندهترین کتاب برایم همین هنر عشق ورزیدن بوده است.
اریک فروم از کلمات تخصصی و فنی و سخت برای توضیح «عشق» استفاده نکرده. با خواندن این کتاب احساس میکردم دارم به سخنان یک معلم یا مربی دوست داشتنی گوش میدهم. او چنان فصیح و روان نوشته عشق چیست و چه چیزی نیست که احساس میکردم با هر جمله نسبت به این موضوع روشنتر می شوم.
و اما درباره ترجمه، طبق بررسی و مقایسه من از همه ترجمههای این کتاب، ترجمه پوری سلطانی از نشر مروارید از همه روانتر وخوشخوانتر بود، ضمن علمی و درست بودن اصطلاحات کتاب.