مرور کتاب “جعبه سیاه” نوشته سید محمد حسین راجی
نگاهی نو به کتاب "یادداشت های عَلَم"
مجموعه هفت جلدی «یادداشتهای عَلَم» از جمله آثاری است که به شرح خاطرات وزیر دربار پهلوی طی سالهای ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۶ اختصاص دارد و مسئولیت ویراستاری، تدوین، مقدمهنویسی و پاورقیهای آن را علینقی عالیخانی، از دوستان نزدیک عَلَم و وزیر اقتصاد دولتهای عَلَم، منصور و هویدا در دهه چهل، برعهده گرفته است.
اسدالله عَلَم پس از ازدواج به دلیل آنکه همسرش خواهر شوهر اشرف پهلوی بود، ارتباط تنگاتنگی با دربار پهلوی برقرار کرد و با محمدرضا نیز که کمابیش هم سن خودش بود، مستقیما آشنا شد؛ اما آنچه به ارتباط آن دو انسجام و صمیمیت بسیاری بخشید، مسئولیتی بود که وی سالها بعد در مقام نخست وزیر در ماجرای ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ داوطلبانه بر عهده گرفت.
عَلَم در یادداشت روز ۱۶ دی ۱۳۴۴ نوشته است: «امروز بعد از تعطیلی ۲۱ روزه از اروپا و آمریکا برگشتم. قبلا دفترچه یادداشت قبلی را در بانک یونیون سوئیس به امانت گذاشتم و به دخترم رودی توصیه کردم که قبل از پنجاه سال دیگر، یعنی به طور قطع بعد از درگذشت من، آن را چاپ نکند؛ همچنین قبل از درگذشت ارباب عزیزم که امیدوارم خداوند مرا قبل از او از دنیا ببرد؛ چون زندگی بدون او برای من مفهمومی ندارد. دیگر اینکه اگر خدای نکرده رژیم تغییر کرد که نخواهد کرد، آن وقت دخترم میتواند اگر زنده بماند، این یادداشتها را منتشر کند.«
بعد از خواندن مجموعهی هفت جلدی سوالاتی از این دست پیش میآید:
_آیا این کتاب معتبر و موثق است؟
_ آیا میتوان به بی طرفی ویراستار و خانواده عَلَم در انتخاب مطالب اطمینان کرد؟
_آیا میتوانیم از صداقت و راستگویی عَلَم مطمئن باشیم؟
_اهمیت خاطرات عَلَم چیست؟
از آنجا که عَلَم فرد نزدیکی به شاه و دربار بوده است قطعا گفتههایش از اهمیت بالایی برخوردار بوده است، اما نکته در ویراستاری آقای عالیخانی است که بدون غرض این کار را نکرده و قصد داشته همه چیز را خوب جلوه دهد.
بنابراین سید محمد حسین راجی در کتاب “جعبه سیاه” قصد دارد با نگاهی نو به یادداشتها و خاطرات امیر اسدالله عَلَم در ۱۰ فصل وضعیت حاکم در دوران پهلوی و نگاه عَلَم به آن را بررسی و نقاط مبهم آن را روشن سازد.
از این جهت پیشنهاد میشود مخاطب قبل از آنکه به سراغ مجموعه هفت جلدی با ویراستاری عالیخانی برود،جعبه سیاه را مطالعه کند تا با دید باز و بدون غرض از برخی زوایای ذهن عَلَم و عالیخانی آگاه شود تا با قلم این دو فرد تحت تاثیر مطلق قرار نگیرد؛ چرا که قطعا نکات حائز اهمیتی در یادداشتها وجود دارد که آگاهی از آنها خالی از لطف نیست!
آنچه به نظر میرسد این است که عَلَم خود نیز از وضع موجود آن زمان ناراضی بوده و وضع سیاسی و اقتصادی آن دوران را چندین بار چنین خوانده است: «مسخره اندر مسخره اندر مسخره» و این عدم رضایت را حتی در یادداشتهایش نشان داده، اما از آنجا که از شخص شاه حساب میبرده این نارضایتی را در لفافه بیان کرده است و یا گاهی خود را ناعاقل میخوانده!
کتاب جعبه سیاه با گلچین و موضوعی کردن خاطرات عَلَم قصد دارد مسائلی از این دست را بیان کند:
_نحوهی مواجهه شاه با آمریکا و انگلیس در خاطرات عَلَم
_فساد اخلاقی شاه و اطرافیان در خاطرات عَلَم
_آشفتگیِ مدیریتیِ کشور در خاطرات عَلَم
کتاب حاضر با تامل در یادداشتهای عَلَم، لایههای زیرین آن، که حاوی انتقاداتِ بعضا تند و تیزی است را نمایان میسازد و این سوال بزرگ را پاسخ میدهد که چرا عَلَم چنین نیشدار و گزنده بر وضعیت دوران خویش نقد میزند و در خلال آنها حتی شخص شاه را هم، هر چند در قالب الفاظ و عباراتِ رنگ و لعابزده، بینصیب نمیگذارد و درباره آینده اظهار ناامیدی و یاس میکند؟