کتاب‌های داستانیداستان خارجی

«بوکفسکی در ستایش بیهودگی»

مروری بر کتاب عامه پسند چارلز بوکفسکی

تا به حال این احساس را تجربه کرده‌اید که زندگی معنایی ندارد و شما و باقی موجودات فقط به این دنیا آمده‌اید که بخورید و بریزید و دنیا را نابود کنید؟ اگر این احساس را داشته‌اید، «نیک بلان» شخصیت کتاب عامه پسند را کاملا درک خواهید کرد.
داستان، حول محور زندگی و کار “نیک” می‌گردد و افکار او را برای ما بازگو می‌کند. نیک، کارگاهی خصوصی است که زندگی تکراری خود را می‌گذراند و شدیدا احساس بیهودگی می‌کند و عقیده دارد که استعدادهایش را حرام کرده است. تا اینکه با خانمی به نام «مرگ» که یکی از مراجعینش است آشنا می‌شود. بعد از آن اتفاقات عجیبی برایش می‌افتد که روتین زندگی اش را تغییر می‌دهد.

بوکفسکی در این رمان به خوبی احساس بطالت را تعریف کرده و این عقیده را بیان می‌کند که مشکلات و رنج تنها چیزهایی هستند که یک مرد را زنده نگه میدارند، شاید هم تحمل مشکلات و رنج. شخصیت اصلی داستان که روایتگر رمان هم است در جای جای داستان به این مطلب اشاره می‌کند که انسان‌ها برای این به سمتت می‌آیند که روزت را خراب کنند، البته اگر به قصد نابودی کل زندگی‌ات نیامده باشند!
نیک، تا ظهر در رختخواب خود می‌ماند به این امید که تا وقتی که بیدار می‌شود نصف آدم‌های دنیا مرده باشند.
لحن کتاب به شدت عامیانه است و از لغات و جملات روزمره زیاد استفاده شده است؛ به طوری که خواننده حس می‌کند که راوی در کنار او نشسته و داستان را برای او تعریف می‌کند. با این تفاوت که ما افکار راوی را هم می‌خوانیم با همان لحن خودمانی و گاهی هم گستاخانه. نویسنده در این کتاب به هرکس که می‌خواهد توهین می‌کند و جالب اینجاست که ما در این بین نه تنها احساس بدی نداریم بلکه گاهی با او هم نظر می‌شویم.
نوشته‌های بوکوفسکی به شدت تحت تأثیر فضای لس آنجلس، شهری که در آن زندگی می‌کرد قرار گرفته است. او اغلب به عنوان نویسندهٔ تأثیرگذارِ معاصر نام برده می‌شود.
پیمان خاکسار صدبرابر خواندن کتاب را دلپذیر کرده است و با این ترجمه حس می‌کنید که از آغاز به زبان فارسی نوشته شده است!
نیک در پایان داستان در عین بیهودگی به امیدی دست می‌یابد و انگار که معنی زندگی را تازه درک می‌کند.
طرح اسلحه در جلد کتاب از نشر چشمه شاید محتوای کتاب را کمی خشن نشان دهد، ولی با خواندن کتاب متوجه می‌شوید که اسلحه بیان درد و رنج عمیق شخصیت است. رنج، سلاحی است که ما همیشه و تا لحظه مرگ آن را همراه خود حمل می‌کنیم، درحالی که چند قدم آن طرف‌تر قبرمان با خمیازه‌ای دهانش را برایمان باز کرده.

فاطمه کاری

ادبیات داستانی خوندم و به کتاب‌های داستانی و توسعه فردی علاقه دارم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا