«یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت»
«عفو بفرمایید اگر گلهای میکنم به خدا، از علاقهی زیاد است. شکایت از خودتان به خودتان میبریم بر من ببخشایید. قدرتیِ خدا، امروز در بهار خواب اندرونی، به تلاوت کلام الله مشغول بودیم. نمیدانیم چه حکمتی است که هر چه لای کتاب باز میکنم، سوره یوسف میآید. هی بیگم باجی میگوید: دختر جان! اینقدر یوسف نخوان، برای زن جماعت کراهت دارد، میگویم: دست خودمان نیست، خود خدا هم فهمیده یوسفی در سفر دارم.»
«پریدخت» مجموعه نامههای پاریس_تهران است که با الفاظ عاشقانه در قالب نامهنگاری بین عاشق و معشوق نگاشته شده و تکتک کلمات این نامهها، راوی سوز و گداز این عشق است.
سید محمود و پریدخت، همان دو عاشق بیقرار، ساکن تهران هستند. سید محمود برای درس طبابت به پاریس سفر کرده و پریدخت چشم انتظارش مانده است و در این فراق چند ماهه، نامههایی عاشقانه بین آنها رد و بدل میشود. در این نامهها، از اوضاع کشور در دورهی مشروطه، از دلتنگی و فراق یار و از احوالات و اتفاقات شهر پاریس مینویسند. این مجموعه شامل چهل نامه است. این نامهها زادهی تخیل ذهن نویسنده بوده و به گویش دورهی قاجار نوشته شدهاند.
«پریدخت» اولین اثر داستانی نویسنده و به نثر قاجار است که خیلی خوب از عهدهی آن برآمده است. از نقاط قوت این کتاب طراحی جلد، صفحه آرایی و فونت متن است که مخاطب را با مکتوبات دوره قاجار آشنا میکند. همچنین نویسنده در پایان کتاب «واژه نامهای» قرار داده که معنای واژگان نامفهوم و دشوار را بیان کرده است.
خواندن این داستان را به دوستداران عاشقانههای آرام توصیه میکنم.
دلتان گرم عشق