
به خاطر اسم کتاب و چیزهایی که از آن شنیده بودم، تصور میکردم یک رمان عاشقانه است. از جهتی درست فکر میکردم. یکی از داستانهای اصلی رمان ماجرایی حول محور عشق است. اما بعد از خواندنش فهمیدم این رمان خیلی هم عاشقانه نیست، حداقل نه مثل رمانهای عاشقانه دیگر انگلیسی، و این رمان با همه شکوهش، ویژگی جستوجوگری و اخلاقی نویسنده بزرگ روس، تولستوی را برایم یادآوری کرد.
تولستوی، نویسنده نابغه و اخلاقگرای روس، عاشقانه را هم در خدمت هدف اصلی رمان قرار میدهد، یعنی همان رستگاری اخلاقی و رسیدن به معنای اصلی زندگی.
شخصیت اصلی ماجرای عاشقانه همین خانم آناکارنینا است که بسیاری او را یکی از جذابترین قهرمانان زن داستانهای جهان میدانند، زن فوقالعادهای که زیبایی، رفاه مادی، شوهر خوب و محبتش به او و همه چیز را دارد جز عشق. او که تشنه عشق است آن را از یک افسر جوان خوشچهره بیقیدوبند خوشگذران میخواهد و چه عشقی! و چه سرنوشتی. در طول داستان نمیتوانید او را از ذهنتان کنار بگذارید و با او همداستان نشوید.
در مقابل، بار اخلاقی کتاب بر دوش کنستانتین لوین است. شخصیت جستجوگر کتاب که مقدار توصیفاتش در طول رمان خیلی بیشتر از آنا است. شخصیتی که درگیریهای بسیاری دارد و در حالی که شدیدا به سنتها پایبند است،از پدیدههای عالم مدرن بیتاثیر نیست و تلاش میکند آنها را در خود هضم کرده و برای آنها راه چارهای پیدا کند و همه اتفاقات زندگی او را به یافتن معنای زندگیاش یاری میکنند. مصرع آخر غزل حافظ که در عنوان این مقاله آوردهام، برای لوین صدق میکند :در ره عشق، به مقامی رسیدهام که مپرس!
غیر از این دو شخصیت اصلی، رمان پر از شخصیتهای فرعی مختلف است. بعید است خوانندهای پیدا شود که با هیچکدام از شخصیتهای موجود در کتاب همداستان نشود. نکته جذاب دیگر این رمان توصیفات فراوان و دقیق آن است، صحنههای رمان پر است از توصیفاتی از مسکو و سنپترزبورگ گرفته تا روستایی که لوین در آن اقامت دارد که همه اینها به زیبایی و شکوهمندی اثر کمک میکنند و اصلا کسلکننده نیستند.
حوادث کتاب آنقدر واقعی هستند که مثل خاطرهای همیشه در ذهن میمانند. هیچوقت آن صبح زایمان کیتی را فراموش نمیکنم، پر از هیجان و استرسی شیرین. یا آن روز گرم تابستانی که لوین ارباب، همراه با رعیتهایش خوشه چینی کردند یا حتی آن صحنه دردناک ایستگاه راه آهن برفی.
اگر هدفتان لذت بردن از رمان است، یا اثری با درونمایه عمیق یا حتی اثری اجتماعی که لایههای مختلف جامعه را واکاوی میکند، یا اگر میخواهید شکاف سنت و مدرنیته را به عینه مشاهده کنید، اگر دغدغه معنای زندگی را دارید یا شاید هم از عشقی دردناک رنج میبرید، این شما و این رمان آناکارنینا که همه اینها را درون خودش با ظرافت جا داده است. و کیست که از خواندن این شاهکار لذت نبرد.
چقدر خوب نوشتین؛ لذت بردم واقعا. قلمتون مانا.
عالی بود.
لذت بردم !!!
بسیار جذاب و روان فضای حاکم بر کتاب را توضیح دادید. ممنونم 🙏🏽