کتاب هر چه که باشد ما را رشد میدهد، اما مطالعهی زندگینامه آدمهایی که در زندگیشان آثار بزرگ خلق کردهاند یا در زمان خودشان و حتی پس از مرگشان اثرگذار بودهاند، قطعا رشددهندهتر و الهامبخشتر خواهد بود.
فرض کنید کتاب زندگی بتهوون، آهنگساز مشهور آلمانی را در دست بگیرید و از سختکوشی او بخوانید یا خاطرات رزمندگان معاصر ایرانی را یا زندگینامهی دانشمندان بزرگ که صبح تا شبشان وقف هدف و رسالت اصلی زندگیشان بوده است.
این کتابها و کلمههایشان جایگاه بسیار متفاوتی از کتابهای دیگر دارند.
شنیدن زندگی یک انسان بزرگ، میتواند ما را حرکت دهد.
میتواند در کم کردن ساعت خوابمان اثرگذار باشد.
میتواند پشتکارمان را دوچندان کند.
مطالعه شرح احوال و عادات و آداب روزانه شخصیتها از بهترین موضوعاتی است که میتوان در زمان تنبلی و کمانگیزگی خواند تا انرژی خودمان را تجدید کنیم.
هر انسان بزرگ در زندگی عادتهای سازندهای دارد که سرسختانه به آنها پایبند است.
پس از خواندن آداب روزانه لیستی از بهترین عادات ۱۶۱ شخصیت بزرگ را دارید که میتواند برای شما بسیار الهامبخش باشد.
هر کدام از شخصیتها هدفی کلیدی داشتهاند و برایش تا بینهایت تلاش کردهاند، آداب روزانه غیرمستقیم به خواننده نشان میدهد که رسیدن به موفقیتهای جهانی از مسیر روزهای متفاوت و پرتلاش میگذرد.
در این کتاب همه جور شغل و حرفهای میتوانید پیدا کنید؛ روزهای پرنشاط و کسالتشان را بخوانید و نتیجه بگیرید که همه انسانها مشابه یکدیگرند و زندگیهایشان بالا و پایین دارد، اما همه باید بتوانند انرژی خود را حفظ کرده و برای رسیدن به هدف خود ممارست داشته باشند.
این کتاب سرشار از همین راهکارهاست.
در ادامه این عادات را در زندگی بزرگان جستجو میکنیم:
- مطالعه:
فروید در سال ۱۹۱۰ به دوستی نوشت:” گمان نمیکنم زندگی بدون کار زندگی آسودهای باشد.” فروید، پایهگذار روانکاوی خود را یکسره وقف کار دیرپایش کرده بود. او تا ظهر بیماران را ویزیت میکرد. بعد از ناهار از خانه بیرون میزد تا قدمی بزند. ساعت ۳ وقت مشاوره داشت و بعد از آن دوباره مریض میدید. شب را با خانواده میگذارند. باقی شب را در اتاق مطالعهاش به خواندن، نوشتن و ویرایش روزنوشتهای روانکاوانهاش میگذراند، تا ساعت یک شب و حتی دیرتر از آن.
- نظم و اهمیت به زمان:
در شرح حال کانت فیلسوف سرشناس نوشتهاند:”تاریخ حیات کانت را به سختی میتوان شرح داد، چون او نه حیاتی داشت و نه تاریخی. زندگی او با نظمی آهنین و تقریبا انتزاعی سپری شد، به تجرد، در کویی دورافتاده در کونیگسبرگ، شهری کهن در مرزهای شمال شرقی آلمان. به باور من، بعید است ساعت عظیم برج کلیسای شهر وظیفهاش را پرشورتر و منظمتر از رفیق همشهریاش ایمانوئل کانت انجام داده باشد. برخواستن از بستر، نوشیدن قهوه، نوشتن، تدریس، خوردن غذا، پیادهروی، هرچیز سر وقت خود. آنگاه که کانت با آن کت خاکستری و عصای اسپانیاییاش قدم از خانه بیرون مینهاد، همسایهها مطمئن میشدند که ساعت درست سهونیم بعدازظهر است.
- خواب منظم:
درباره زندگی امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نوشتهاند:” نظم، نظم، نظم. این مهمترین ویژگی سبک زندگی او بود. نزدیکان امام، ساعتهایشان را منطبق با کارهای امام تنظیم میکردند. مثلا وقتی ایشان را در حیاط خانه در حال قدم زدن میدیدند متوجه میشدند که ساعت چند است. امام برنامه غذایی منظمی داشتند و راس ساعت ۹ شب شام مختصری میخوردند. بعد از آن دوباره به وظایف رهبری میرسیدند. پاسخ به نامههای بیشمار و مطالعه از دیگر برنامههایی بود که در این ساعت به آن مشغول میشدند. امام همیشه در ساعت ۲۳ با تجدید وضو به خواب میرفتند.”
ارنست همینگوری نیز در تمام دوران بزرگسالی سحرخیز بود. او در سال ۱۹۵۸در مصاحبهای با مجلهی پاریس ریویو از اهمیت این ساعات میگوید:” وقتی روی کتاب یا داستانی کار میکنم، پس از دمیدن نخستین شعاع خورشید، دست به کار نوشتن میشوم. این وقت روز کسی مزاحمات نمیشود. هوا سرد یا خنک است، قلم را برمیداری، کار میکنی و گرم میشوی. ساعت ۶ شروع می کنی و ظهر یا قبل از ظهر تمام. وقتی دست از کار میکشی، تهی شدهای و در عین حال سرشار.”
- اهمیت به خلاقیت و آزادی برنامه:
جان آدامز سیاستمدار معروف میگوید:” آداب و مناسک عجیب و غریبی برای تحریک خلاقیتش ندارم. فهمیدهام که اگر همه کارها را طبق برنامه پیش ببرم، نه به بنبست میخورم و نه دچار بحران میشوم. در پایان روز، دلم میخواهد یک غذای خوب بپزم یا کتاب بخوانم یا با همسرم فیلم ببینم. میکوشم در زندگی روزمرهام نوعی آزادی پیشبینی نشده داشته باشم، چنانکه وقتی ایدهای از راه رسید، ذهنم پذیرای آن باشد.”
- نوشتن:
فیلیپ راث در سال ۱۹۸۷ گفته است:”نوشتن دشوار نیست؛ کابوس است. کار در معدن زغالسنگ دشوار، اما نوشتن کابوس است… بلاتکلیفی خوفناکی است که به شکل یک شغل درآمده، تردیدی پیوسته ثابت که به نحوی نویسنده را در خویش پناه میدهد. یک پزشک خوب با کارش در نبرد نیست، اما نویسندهی خوب در نبرد با کارش به محاصره میافتد. بیشتر مشاغل آغازی دارند، میانهای و پایانی. نویسندگی همواره درحال آغاز شدن است. نویسنده ذاتا به نو شدن نیاز دارد. کار ما سرشار از تکرار است. درواقع مهارتی که هر نویسنده ای باید از آن بهرهمند باشد توانایی تثبیت در این کار بینهایت یکنواخت است.
خودش میگوید:” هر روز از ساعت ده صبح تا شش بعدازظهر مینویسم و یک ساعتی را در این میان به صرف ناهار و خواندن روزنامه میگذراندم. عصرها اغلب مطالعه میکنم. همهاش همین است.”
با این کتاب ایدههایی الهامبخش برای داشتن عاداتی روزانه ( نه به معنای روزمره) به ذهنتان میرسد که ایجاد آنها در زندگیتان قطعا شما را بزرگ و موفق میکند.