
گاه فکر میکنم در زمان اشتباهی به دنیا آمدهام. دوست داشتم گذشته را زندگی میکردم. همان دوران کاغذ و پستچی و تلقتلق کالسکهها روی سنگفرش خیابان. با آنکه آدم خاطره بازی نیستم، خاطرهها همیشه غمگینم میکنند. یک آهنگ، یک بوی لطیف، یک کلمهی کوچک میتواند من را ببرد به دورترین دورها و طعم اندوه را بچکاند روی زبانم. برای کسی همچو من، خاطرهها باید بمانند همان جایی که هستند، در پستوهای خاک خوردهی ذهن. فراموش نمیشوند اما هیچگاه نیاز به یادآوریشان را احساس نکردهام. و از یک جایی به بعد تمام نوشتههایم شد حرف و از سطرهای کاغذهای سفید بیرون آمد. فاصلهی تاریخ طولانی شد و به هفته و ماه و سال رسید. اما خاطرهها برای نوشتناند و همین نوشتن است که خاطرهشان میکند.
“نقش هایی به یاد” از همان خاطرههای دلنشین است. از آنها که مخاطب را آرام آرام تا گذشته میبرد. حتی گذشتههایی که او نزیسته. از ایران تا پاریس. از هدایت تا همینگوی. از یادداشتهای ولف تا خاطرات بیچ و کتابفروشی جادوئیاش. آنجا، در را که میگشودی پرت میشدی در آغوشی مملو از رفاقت و صمیمیت. در احاطهی کتابها، شاعران، نویسندگان. کتابفروشی “شکسپیر و شرکا” همان نارنیایی است که ما معاصرین محتاجش هستیم. حتی اگر تنها روی صفحات کتابی باشد.
نثر اخوت جذاب، قوی و استخواندار است و با حوصله، واضح و آشکار توصیف میکند. گاه میدیدماش که نشسته در ایوان حیاط کوچکش مینویسد یا آنجا، از پشت ویترین شکسپیر و شرکا کتاب جدید جویس را تماشا میکند.
اخوت در کتاب با گفتگویی دوستانه به انواع خاطره و خاطرهنویسی میپردازد. از مبانی خاطرهنویسی میگوید، ترجمهای از یادداشتهای روزانه و خاطرات نویسندگان بزرگ را کنار هم میچیند و دیدگاه آنها درباره خاطرهنویسی را برایمان بازگو میکند. او مطلبش را از ریشهیابی کلمات شروع میکند. به یادداشتهای شخصی و خاطرهها گریز میزند و با تقویمنویسی و عکسهای سیاه و سفید تمامش میکند. هر بخش جداگانه و مفید و مختصر. به مشتاقان بیشتر هم کتاب میشناساند.
کتاب در طراحیاش خلاق است. با تغییر فونت نوشتهها کمک میکند خواننده بی جدا شدن از متن، از حال به گذشته قدم بگذارد و در انتهای هر بخش هم با پاورقی و توضیحات همان بخش، عیشش تکمیل شود.
تصویر کتاب هم نقش کامل مردی است که دل به تصاویر آلبومی قدیمی داده است.
از سایز نامناسب کتاب که دست را ناراحت میکند که بگذریم، ” نقشهایی به یاد ” همان درمان برای ذهنهای خاطره بازی است که دچار افسوساند؛ افسوس نزیستن در گذشته.