کتاب‌های داستانیداستان خارجی

مرور کتاب مغازه خودکشی نوشته ژان تولی

اگر شما بودید، چه می کردید؟

این‌که یک نفر پیدا بشود و دلیل مرگ را یکسره خود انسان بداند، از سویی جذاب است که به‌خود بیاییم و سری به احوالات درون و بیرون خود بزنیم. ببینیم با رفتار و کردارمان چند چندیم؟ «مغازه‌ی خودکشی» نوشته‌ی «ژان تولی» من را به درون خودم برد تا سری به احوالات و خلقیاتم بزنم و دلیل مردگی‌های گاه و بی‌گاهم را بجویم.

داستان، خانواده‌ای کوچک را در ناکجاآبادی به تصویر می‌کشد که غم و اندوه و ناامیدی یکسره از در و دیوارش می‌ریزد و خانواده‌‌ی آقای تواچ در این شهر در دکان فروش لوازم خودکشی، به کسب و کار پر رونقی مشغول هستند. مردم شهر که هرکدام به سببی از زندگی سیر شده و توان ماندن تا رسیدن اجل خود را ندارند به آن‌ها مراجعه می‌کنند تا با مشورت گرفتن از صاحبان مغازه‌ی خودکشی، با انتخاب وسیله‌ای مناسب احوالاتشان، به زندگی خود پایان دهند.

در میان افراد خانواده‌ی تواچ اما، پسر بچه‌ای به نام «آلن» هست که برخلاف اعضای دیگر خانواده‌اش، به زندگی امیدوار و به همه‌چیز لبخند می‌زند. آلن پاشنه‌ی آشیل کسب و کار خانواده‌اش است و در نهایت با تصمیمی عجیب و غیرمنتظره، ضربه‌ی نهایی را به مخاطب وارد کرده و همه‌چیز دگرگون می‌شود.

این رمان پرفروش در دسته‌ی کمدی سیاه جا می‌گیرد. شخصیت‌ها هرکدام یادآور آدم‌هایی هستند که در تاریخ واقعی، دست به خودکشی زده و این تکنیک مخاطب را به چالش مواجهه با خود وا می‌دارد. چالشی خودانگارانه که همذات‌پنداری آثار کلاسیک ادبی را با مدرنیسم کمدی سیاه درآمیخته و مخاطب را مدام با این پرسش روبرو می‌کند که: اگر خودم بودم، چه می‌کردم؟

خواندن «مغازه‌ی خودکشی» از آن‌جایی جذاب است که خواننده را در مقابل آیینه‌ای از روح خود قرار می‌دهد و او را وادار به واکاوی در خودش می‌نماید. خرده داستان‌های جذاب و گاهن شیرین، شخصیت‌های پرداخت شده و به شدت آشنا و پایان‌بندی عجیب و میخکوب کننده‌ی رمان تنها بخشی از جذابیت‌های «مغازه‌ی خودکشی» است.

احمدرضا سلیمانی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا