پیمان هوشمندزاده؛ شکارچی احساسات
درباره کتاب «لذتی که حرفش بود» اثر پیمان هوشمند زاده

همه ما تجربههایی پیش پا افتاده در طول روز داریم که کم پیش میآید به آنها فکر کنیم یا آنها را مورد بررسی قرار دهیم، چه برسد به اینکه از آنها لذت ببریم. پیمان هوشمندزاده، نویسنده و عکاس معاصر ایرانی، مجموعهای از بدیهیات هر روزه خودش را با منطقی روایی و ساده جمعآوری کرده و راجع به آنها سخن گفته، کاری که کمتر کسی حاضر است ریسک آن را قبول کند.
نویسنده در این کتاب قسمتهایی از خاطرات تلخ و شیرین و گاها بسیار عجیب خود را کنار هم چیده و میخواهد این پیام را به خواننده برساند که سادهترین اتفاقات جاری در زندگی انسان، لذتبخش هستند و مهم است که راجع به آنها حرف زده شود.
در این کتاب شش تک نگاری درباره دیدن و زیستن اتفاقات کوچک زندگی در قالب داستانی تعریف شده است. البته فصلها شروع و پایان مشخصی نداشته و متنها حالت پراکنده گویی دارند.
پیمان هوشمندزاده بخش بزرگی از زندگیاش را عکاسی میداند و این موضوع در هر شش داستان کوتاه او مشهود است. او با بیان خاطراتی از شخصیترین اتفاقات زندگیاش تا عادیترین مسائلی که برایش پیش آمده خواننده را تشویق میکند که او هم به اتفاقات اطرافش توجه کند و گاهی لذت هم ببرد. لحن طنزی که نویسنده از آن استفاده کرده حتی در تعریف خاطرههای غمگین، لبخند تلخی را بر لب خواننده مینشاند که تا پایان کتاب همراه اوست. تعریفهای نویسنده از بعضی لغات تا حدی شخصی است و با توصیف برخی لغات پیش پا افتاده با لحنی صمیمی و خودمانی وسعت دید جدیدی به خواننده میدهد. مثلا در قسمتی از کتاب، «سکوت» را در عکسها این چنین توصیف میکند:
«چرا موقع دیدن عکس سکوت میکنیم؟ چرا همیشه، در لحظهی دیدن عکسها ساکتایم؟ آیا این دو، عکس و سکوت، مکمل هم هستند؟ آیا ما با دیدن عکسها آنها را میخوانیم؟ و یا در عکس صدایی هست که ما را مجبور به شنیدن و یا وادار به سکوت میکند؟»
کتاب نثری ساده و روان دارد با تعداد صفحات کم، به طوری که میشود آن را در یک نشست خواند. نویسنده در این کتاب قصد دارد این پیام را برساند که او از همان اول شیفته شغلش بوده، تمام زندگیاش حول محور عکاسی است و همهی اتفاقاتی که در زندگیاش افتاده در مسیرش برای رسیدن به هدف اصلیاش، تاثیرگذار بوده است.
لحن نویسنده دوستانه و گرم است و در قسمتهایی که به بیان خاطرات تلخ میپردازد، خواننده غم عمیق او را در زمان تجربه این خاطرات و در هنگام نگارش آنها به خوبی حس میکند.
به طورکلی خواندن کتاب برای یک بار خالی از لطف نیست. کتاب وزن سبکی دارد و میتوانید آن را هنگام رفت و آمد در مسیر، در مترو و اتوبوس مطالعه کنید و غرق در خاطرات نویسنده شوید. شاید این کتاب تلنگری شود برای شما که خودتان را از لذتهای ساده روزمره محروم کردهاید و دیدن و زیستن اصیل را به فراموشی سپردهاید.