
امیرالمومنین (ع) با مهر و محبت عباس را در آغوش گرفت. عباس گوشش را در سمت چپ سینهی پدر گذاشت. حالا صدای قلب پدر را به خوبی میشنید. مولا علی (ع) پرسید: چرا برادرانت را مولا صدا میزنی؟ عباس هنوز به صدای قلب پدر گوش میداد. با صدای نجوا گونه گفت: آن دو نوههای رسولالله هستند. بارها شنیدهام که از پیامبر (ص) نقل کردهاند که حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشتند، پس من چگونه خودم را با آن دو یکی بدانم؟ آنها فرزندان فاطمه زهرا (س) هستند و من نیستم.
صدای عباس بغض آلود شد. پدر صورت عباس را در دستانش گرفت. دید که چشمانش خیس اشک شده است. پیشانی عباس را بوسید و گفت:«حسن و حسین فرزندان رسول الله (ص) هستند و تو پسر من هستی.» قطرات اشک عباس، دستان پدر را خیس کرده بود.
داستان، با شرح شجاعت، جوانمردی و دلاوری عباس بن علی (ع) در جنگ صفین آغاز میشود. در ادامه نحوهی آشنایی حضرت علی با فاطمه بنت حزام (مادر حضرت ابوالفضل) و شهادت امام علی، امام حسن و حوادث واقعهی کربلا را برایمان روایت میکند.
در تاریخ اسلام، در کنار نام پاک اهل بیت نام زیبایی به چشم میخورد که خود دریای بیکرانی از عشق و معرفت و دلاوری است. قصهای که شنیدنش هر بار تازه است و هر زمان جلوهای خاص دارد. او را پهلوان بنی هاشم مینامند، قمر بنی هاشم نیز از القاب دیگر او است. نامش به شجاعت و جوانمردی بر زبانها جاری است و قصه دلاوریهایش از هر کجا به گوش میرسد.
داوود امیریان با قلمی روان و نثری لطیف، زندگینامه حضرت عباس بن علی(ع)، این مرد بزرگ را از کودکی تا شهادت روایت میکند و خواننده را تا انتهای این قصهی جذاب با خود همراه میکند. در این اثر نویسنده ظلم و ستم حاکمان بنی امیه، عثمان، بیعدالتی حکومت معاویه و بی وفایی مردم کوفه را به خوبی برای مخاطب به نمایش میگذارد.
حضرت عباس، مردی است که در واقعه کربلا به شهادت رسید و درخت اسلام را با خونش آبیاری کرد. هر چقدر در مورد حضرت عباس (ع) بگوییم، باز هم چیزی نگفتهایم. او دریایی است بی پایان که هرکس اندازه وسعت وجودی خودش از او بهره میگیرد. اگر دوست دارید داستانی زیبا درباره زندگی حضرت عباس بخوانید، کتاب برادر من تویی را به شما پیشنهاد میکنم.