
آیا هیچوقت واقعا معلمی داشتهاید؟ معلمی که شما را به چشم رهرویی ارزشمند نگاه کند؟ مانند جواهری که میتوان آن را به کمک خرد صیقل داد و با افتخار برق انداخت؟ اگر این قدر بخت با شما یار بوده که به چنین آموزگارانی دسترسی داشته باشید، همیشه راه بازگشت را پیدا خواهید کرد.
میچ آلبوم بخت و اقبالش بلند بوده که پس از گذشت ۱۶ سال، استاد پیرش را در یک مصاحبهی تلویزیونی میبیند و آخرین کلاس درس زندگی را با او آغاز میکند.
«سهشنبهها با موری» اثری است از میچ آلبوم نویسندهی آمریکایی، که در سال ۱۹۹۷منتشر شد و به عنوان یکی از پرفروشترین کتابها شناخته شد. داستان کتاب واقعی است و دربارهی ارتباط موری شوارتز استاد برجسته جامعهشناسی در شهر والتهام ماساچوست با شاگردش میچ آلبوم است. موری، قهرمان اصلی داستان، در ۶۰ سالگی مبتلا به بیماری سخت دستگاه عصبی شده که درمان مشخصی ندارد. موری مرگ را پذیرفته اما تصمیم دارد در واپسین روزهای عمرش به کمال برسد. او در حال طی کردن آخرین پل میان مرگ و زندگی است و این سفر را برای ما روایت میکند.
موری معنای واقعی مرگ را بیان کرده و اینکه چطور جوامع بدون اینکه لزوما درکی از مرگ داشته باشند، همواره از آن هراسان هستند. کلاس، هفتهای یک بار در روزهای سهشنبه تشکیل میشد و به کتاب نیازی نبود. موضوع کلاس معنای زندگی بود. در این کلاس موضوعاتی مانند عشق، مسئولیت پذیری، امید، زندگی، معنویت، بخشش، فرهنگ، پول، ترس و مرگ مطرح میشد و دربارهی آن گفتگو میکردند.
کتاب حاضر توسط مترجمهای مختلفی ترجمه شده است. ترجمه کتابی که من خواندم از محمدعلی شجاعی است که نثری روان و منسجم دارد.
اگر دوست دارید کتابی را مطالعه کنید که دیدگاهتان را نسبت به موضوعاتی مثل هستیشناسی، معنای زندگی، مرگ، لذت بردن از داشتههایتان، جهان و دوستانتان تغییر دهد، خواندن این کتاب را به شما توصیه میکنم.