
همه چیز با یک سیب طلایی شروع شد. سیب کوچکی که خانم لاندی مهربان به اندی داد و از او خواست تا نامهای را برایش پست کند. نامهای به سرزمینی مرموز. اندی کوچک، پسر یتیمی است که با مادرخوانده و پدرخوانده اش زندگی میکند، خاله هلدا و عمو الاف. آدمهایی نامهربان و سنگدل که برای اذیت کردن اندی دست به هر کاری میزنند و با حرفهای زشتشان او را ناراحت میکنند. اندی فقط با بن بازی میکند. بن دوست اندی است. دیگر بچههای محل او را به بازیهایشان راه نمیدهند و حتی ممکن است کتکش بزنند. اندی تنها، غمگین و ناامید است در دنیای زشتی که هلدا و الاف برایش ساخته اند.
اما خانم لاندی میوه فروش مهربان است و نامه و سیب طلایی کوچکی به اندی میدهد که قرار است او را به سرزمین دور ببرد. اندی بعد از پست کردن نامه روی نیمکت پارک همراه با سیب طلائی اش نشسته بود که بطری کوچکی پیدا کرد و غول درون بطری او را به سرزمین دور برد. جایی که پدرش، پادشاه منتظر است.
اندی در سرزمین دور متوجه میشود اسم اصلیاش می یو است. شاد، خوشحال و سرخوش زندگی جدیدی شروع میشود. همه چیز در سرزمین دور فوقالعاده است. آدمها مهربانند، حیوانات آرام و آزادند. همیشه همه چیز وجود دارد و از همه مهمتر می یو در کنار پدرش است. دوستان جدیدی پیدا میکند و به آرزوهای کوچکش دست پیدا میکند.
اما آواز غمگینی در سرتاسر سرزمین دور به گوش میرسد. پرندهی مغموم، غمگین و دلگیر میخواند و می یو متوجه میشود که هیچکس در سرزمین دور واقعا خوشبخت نیست. سایهی موجود ترسناکی بر تمام سرزمین و ساکنانش افتاده، پادشاه ظالم سرزمین بیرونی کودکان را میدزدد. می یو باید کاری کند تا شادی دوباره به سرزمین دور برگردد.
«پسرم می یو» داستان تخیل است. آسترید لیندگرن با داستان جذاباش اجازه میدهد بالهای تخیل ما تا بالای ابرها به پرواز در بیاید و در سرزمین دور، جایی آن سوی تخیلات ذهن ما ساکن شود. داستان می یو، داستان آشنایی است. داستان ظلمهای زیادی که می یو را وا میدارد جهان جدیدی بسازد. جایی که پلیدی و تنهایی و غم در آن راهی پیدا نکند و همه چیز و همه کس شاد و خوشحال باشند. جایی شبیه به بهشت.
دنیایی که آسترید لیندگرن در کتابش میسازد ساده و صمیمانه است. همه چیز آنجا دلپذیر و آرام است و همه خوشحال و راضیاند. سرزمین دور جایی است که تمام ما آدمها در ناامیدیهایمان آن را ساخته و به آن پناه بردهایم.
«پسرم می یو» با نثری قوی، استوار و شیرین و با توصیفات زیبا و رویایی به راحتی مخاطب را به خودش جذب میکند. عنوان کتاب به اندازهی داستانش ویژه و جذاب است، صدایی امیدوار از جانب پادشاه پدر: پسرم می یو.
داستان با تصویرسازیهای خیال انگیزش جایش را در هر کتابخانهای باز میکند. داستان می یو، ترکیب زیبایی از محبت و مهربانی و دوستی و خانواده است با چاشنی دل انگیز خیال.
آسترید لیندگرن با کتابش میگوید مهم نیست چقدر کوچک و تنها باشیم، تا زمانی که دوستی وجود دارد هیچ پلیدیای ماندگار نیست.