مرور کتاب اوضاع خیلی خراب است اثری از مارک منسن
کتابی دربارهی امید

اوضاع خیلی خراب است.
به امید زندگی بهتر نباشید، خودتان زندگی بهتر باشید.
دربارهی نویسنده:
مارک منسن نویسنده و وبلاگ نویس امریکایی، در سال ۱۹۸۴ در آستین تگزاس متولد شده است. او اکنون با ۳۸ سال سن، با قدرت در مسیر نویسندگی پیش میرود.
او نویسندهای متفاوت در حوزهی توسعهی فردی، روانشناسی و پرورش ذهن است. واقعگراست و معمولا از تجربیاتش برای ما سخن میگوید. او با نوشتههایش ما را به فکر وا میدارد و تعاریف جدیدی از واژههایی که سالها به شکلی دیگر در ذهنمان جاگیر شده است ارائه میدهد.
سبک نگارشش غیر داستانی است ولی متفاوت و خواندنیتر از کتابهای روانشناختی دیگر. او برای فهم بهتر مطالب از روایت زندگی آدمهای بزرگی چون نیچه، بودا، افلاطون، ایلان ماسک و…. استفاده میکند.
مرور کتاب:
« اوضاع خیلی خراب است» در دو بخش و ۹ فصل نوشته شده است. مارک منسن در این اثر به موضوعات بسیاری پرداخته است از جمله: شادی، امید، عقل و منطق، احساسات، درد و رنج، تغییر و قریبالوقوعترین تهدید بشریت و…
بخش اول دربارهی امید است. به قول مارک منسن، امید موتور سوخت ذهن ماست. ما بدون امید مردهای بیش نیستیم .برای حفظ امید به سه چیز اساسی نیاز داریم؛
۱- باید چرایی قوی در زندگی داشته باشیم تا برای دستیابی به آنچیزی که میخواهیم تا پای جان بایستیم.
۲- درست است که تمام زندگی در اختیار ما نیست و برای رسیدن به اهداف تضمینی وجود ندارد اما با برنامهریزی و ایجاد هدف و تلاش بیشتر، میتوانیم به خود بقبولانیم که تا حدی بر زندگی مسلط هستیم.
۳- انسان موجودی اجتماعی است بنابراین به تنهایی نمیتوانیم به اهداف خود دست پیدا کنیم باید با گروهی یا شبکهای که با اهدافمان همخوان هستند همراه شویم تا به هدف موردنظر برسیم.
در ادامه از دو ذهن عقلانی و عاطفی صحبت میکند. این دو باید همراه هم و در تعادل باشند.
هرگاه عقل بر احساس و احساس بر عقل حکمفرما شود مشکلات بروز خواهند کرد. جبران خلیل جبران در کتاب پیامبر میگوید: عقل و احساس همچون دو مهمان عزیز باید در خانهی شما با هم زندگی کنند. نوشتههای مارک منسن تاییدی بر گفتههای اوست. در جایی از کتاب میگوید: تا به حال به کتابی فکر کردهاید که تندتند ورق میخورد؟ این تو نیستی که صفحات کتاب را ورق میزنی! این ذهن عاطفی توست. نوشتهی خوب نوشتهای است که هر دو ذهن را درگیر کند.
برای این که رویاهایمان را به واقعیت تبدیل کنیم به ما اموزش میدهد که آیینهای خاصی را پایهگذاری کرده و شش گام مهم برداریم. این مطلب برای کسانی کاربرد دارد که در مسیر آموزش اقدام به برگزاری دورههای متعدد میکنند.
قدم اول: به ناامیدان امید بفروشید.
قدم دوم: باور خود را انتخاب کنید.
و…..
در بخش دوم کتاب تلاش میکند که نشان دهد زندگی بدون امید چگونه خواهد بود و نگاهی صادقانه به جهان مدرن، آیندهی پیش رو، مسائل ساده و مهم روزمره دارد.
قانونی را برای زندگی از ایمانوئل کانت به نام فرمول انسانیت بازگو میکند، میگوید: با انسانیت باید به عنوان هدف برخورد کرد نه وسیله. رفتار با خود و دیگران به عنوان وسیلهای برای رسیدن به مقصودی دیگر، اشتباه و غیر انسانی است.
و انسانیت فقط با رشد و اگاهی و بهبود خودمان حاصل میشود.
در مبحث درد و رنج به این مطلب میرسیم که: درد اجتناب ناپذیر است ولی پذیرش رنج انتخابی است. باید ببینیم ایا رنجی که انتخاب کردهایم بر پایهی هدف درستی بوده است یا نه؟
و اگر این رنج را بپذیریم و با آن رو به رو شویم مسلما به رشد قابل ملاحظهای خواهیم رسید.
بودا میگوید: رنج کشیدن مثل این است که دو تیر به سمت ما شلیک شود. تیر اول، درد جسمیست و تیر دوم درد ذهنی است که مداوای آن زمان بیشتری میبرد.
به تعریف زیبایی از آزادی میرسیم: آزادی انتخاب خواستهها نیست بلکه انتخاب چیزهایی است که حاضرید رهایشان کنید.
هر چقدر انتخابهای محدودتری داشته باشیم به همین میزان احساس آزادی بیشتری میکنیم. مارک ورنون هم در کتاب زندگی خوب، این مطلب را عنوان کرده است.
و بالاخره تغییر؛ مسیر تغییر بسیار سخت و دشوار است و به همین خاطر، افراد کمی تغییر میکنند. مارک منسن برای راحتتر طی کردن مسیر تغییر، دو راهکار ارائه میدهد:
۱-بازنگری در گذشته.
۲-هدفگذاری و تجسم در آینده.
در اخر، نویسنده آب پاکی را به روی دست مخاطب میریزد و رُک و پوستکنده بیان میکند که خودتان را در جستجوی امید خسته نکنید. امید نداشته باشید، ناامید هم نباشید. به امید آمدن روزهای بهتر نباشید، تلاش کنید خودتان انسان بهتری باشید و روزهای بهتری را خلق کنید.
این کتاب توسط نشر ملیکان و با ترجمهی روان خانم سمانه پرهیزگاری در سال ۱۳۹۹ و در ۲۳۹ صفحه به چاپ رسیده است.
از دیگر آثار او میتوان: عشق کافی نیست و هنر ظریف رهایی از دغدغهها را نام برد.