
«من پیش از تو» عاشقانهای متفاوت از جوجو مویز، نویسندهی پنجاه سالهی انگلیسی است. تأکید او در این رمان بر کیفیت زندگی و عشق همراه با احساس مسئولیت و ایثار است.
لوییزا دختری شاد و پرهیجان و پرانرژی است که در کافهای مشغول به کار است و از کارش بسیار راضی است اما به ناگاه صاحب کافه قصد رفتن به زادگاهش را میکند و کافه را برای همیشه تعطیل میکند و لو بیکار میشود. لوییزای ۲۶ ساله که با درآمدش به خانوادهاش نیز کمک میکند، نگران به دنبال کار جدید میگردد و پس از بررسی گزینههای بسیار، پرستاری «ویل»، جوانی باهوش، ثروتمند و عصبی را به عهده میگیرد. لویی نمیداند که به عهده گرفتن این مسئولیت سخت و جدید فصل جدیدی را در سرنوشتاش رقم میزند.
ویل ترینور، مردی ۳۵ ساله است که در زندگی گذشتهاش بسیار خوشگذران، خوشپوش و دارای ثروت هنگفتی بوده و در پی تصادف با یک موتورسوار فلج شده و حالا حتی نمیتواند دستهایش را تکان دهد.
لوییز در زندگی ویل تغییرات چشمگیری ایجاد میکند و شور و هیجان از دست رفته را به زندگی او باز میگرداند، غافل از اینکه ویل پیش از ورود لو به زندگیاش تصمیم گرفته به «دیگنتاس» (مرکز خودکشی قانونی) در سوئیس برود و به زندگی سراسر درد و رنج فعلیاش خاتمه بخشد.
عاشقانههای جوجو مویز متفاوت است. شخصیتهای اصلی رمانهای او بیشتر زنانی محکم و قوی هستند. زنانی که فقط به دنبال مردهایی جذاب و جلب رضایت و توجه آنها نیستند و تنها دغدغهشان خرید و خوشگذرانی نیست: «بیشک زنان تاثیرگذار ترین قشر جامعه هستند.»
او که در زندگی واقعیاش با موضوع معلولیت فرزندش از نزدیک مواجه است، عقیده دارد که زندگی یک فرد معلول نباید به خاطر ناتوانیاش با مشکل مواجه شود.
جوجو مویز تا پیش از سال ۲۰۱۲ هفت رمان نوشت که خیلی با استقبال روبرو نشدند اما با انتشار رمان من پیش از تو، بلافاصله نام وی در صدر جدول پرفروشترینهای انگلستان جا گرفت. او همچنین توانست دو بار جایزه سال کتاب عاشقانه را نیز کسب کند.
مویز در آثارش میخواهد این پیام را به همه برساند که «مهربان باشید، همه آدمها در حال دست و پنجه نرم کردن با مسائلی هستند که شما از آن خبر ندارید.»
خواندن این عاشقانه متفاوت را به شما عزیزان توصیه می کنم.