
در این چند وقت اخیر توجه کردهاید هر کجا میرویم همه در حال غرغر کردن هستند؟ اصلاً انگار حال خوب تبدیلشده به خاطره! حتماً این روزها شما هم با انواع این آدمها روبرو شدهاید، راستش را بخواهید وقتی یک نگاه به برخی از آدمهای اطرافم میاندازم و یک دودو تا چهارتای ساده میکنم با خودم میگویم خدایا چرا این دیگر باید سرتاپایش پر باشد از غصه! آنوقت باکمی تأمل متوجه میشوم بله این مسئله ناشی از ضعف مدیریت روحیه و ازبینبردن احساسات منفی است، وگرنه چه دلیلی دارد که آدمها از هر شغل، سن و جنس همه وهمه در حال غصه خوردن باشند.
خوب است که این روزها باتوجه به گرفتاریها و هیاهوی شهری، پیشرفت تکنولوژی، فضای مجازی و عدم استفاده صحیح از آن و مسئله همهگیر کرونا کمی بیشتر متوجه حالات روحی و روانی خودمان باشیم. گاهی با پانزده دقیقه وقتگذاشتن روی این موضوع در طول شبانهروز میتوانیم به داد روح و جان خودمان برسیم. مشکلات، که من اصرار دارم اسم آنها را چالش و مسئله بگذارم، همیشه و در همه حال بوده و خواهند بود، این نگاه ما به آنهاست که باعث میشود بهسختی و یا بهراحتی آنها را پشت سر بگذاریم و سربلند بیرون بیاییم. پس چه خوب است که در بروز مسائل مراقب احساسات منفی خود باشیم. یکی از بهترین ابزارهایی که میتواند در این راستا به ما کمک کند، کتاب و کتابخوانی است.
مسعود لعلی در کتاب قصه هایی برای از بین بردن غصه ها، با زبانی ساده و داستانهای کوتاه قصد دارد به همه ما بگوید خیلی سادهتر از آنی که فکر میکنید، میتوان غصه نخورد. میتوان از سرزنش و شکایت کردن مداوم دیگران صرفنظر کرد. میتوان با تغییر نگرش و شادمانی زندگی را خیلی بهتر از آن چیزی که هست زندگیاش کرد و لذت برد.
مسعود لعلی که در زمینه روانشناسی، مهارتهای زندگی، رشد و بهسازی درونی و تکنیکهای موفقیت مطالعه و فعالیت میکند و دست به قلم دارد، در این کتاب با بیان داستانهایی از جوامع مختلف سعی دارد به ما یادآوری کند باید شاد زیستن را در اتفاقهای مختلف زندگی که گاهی هم سخت و دشوار هستند سرلوحه زندگیمان قرار دهیم و این امر میسر نمیشود مگر با مدیریت روحیه و ازبینبردن احساسات منفی.
امیدوارم همانطور که من با خواندن این ۳۸ داستان کوتاه این کتاب لذت بردم و آمادگی بهتر و بیشتری برای به دست گرفتن سرنوشت عاطفی خودم به دست آوردم، برای شما هم لذتبخش و کاربردی باشد. در اینجا یکی از داستانهای کوتاه این کتاب که خیلی واضح به ما یادآوری میکند ما مسئول روحیات خود هستیم را باهم میخوانیم.
«برای روزهایی که راه نجاتت یادگرفتن بلندپروازی از عقاب است:
عقاب و گردباد
عقاب وقتی میخواهد به ارتفاع بالاتری صعود کند، در لبۀ یک صخره، به انتظار یک اتفاق مینشیند! میدانید آن اتفاق چیست؟ گردبادی که از روبهرو بیاید! عقاب بهمحض اینکه آمدن گردباد را حس کرد، بالهای خود را میگشاید و اجازه میدهد باد، او را با خود بلند کند.
بهمحض اینکه طوفان قصد سرنگونی عقاب را کرد، این پرندۀ بلندپرواز، سرخود را بهسوی آسمان بلند میکند و عمود بر طوفان میایستد و مانند گلولۀ توپی، به سمت بالا پرتاب میشود. آنقدر با کمک باد مخالف، اوج میگیرد تا به ارتفاع موردنظر برسد و آنگاه با چرخش خود بهسوی قلۀ موردنظر، در بالاترین نقطۀ کوهستان، مأوا میگزیند.
خوب به شیوۀ عقاب برای بالارفتن دقت کنید. او منتظر حادثه میماند، حادثهای که برای مرغهای زمینی، یک مصیبت و بلاست. او منتظر طوفان مینشیند تا از انرژی پنهان در گردباد، به نفع خود استفاده کند.
وقتی طوفان از راه میرسد، عقاب بهجای زانوی غم بغل گرفتن و در کنج سنگها پناه گرفتن، جشن میگیرد و خود را به بالاترین نقطۀ وزش باد میرساند و ازآنجا سنگینترین ضربههای گردباد را به نفع خود به کار میگیرد؛ عقاب از نیروی مهاجم، به نفع خویش استفاده میکند.
او نهتنها از نیروی مخالف نمیهراسد، بلکه منتظر آن نیز مینشیند چراکه میداند این انرژی پنهان در نیروی مخالف است که میتواند او را به فضای بالا پرتاب کند.»
مسعود لعلی این کتاب را در دو جلد به نگارش درآورده است که نام جلد دوم آن قصههایی برای ازبینبردن غصهها (از موج تا اوج) است و توسط نشر بهار سبز به چاپ رسیده است.