
نشت نشا؛ اصطلاحی دقیقتر برای پدیدهٔ فرار مغزها
رضا امیرخانی نویسندهای که اکثراً او را رمان با منِ او، رهش و رمانهای این سبکیاش میشناسند، این بار در «نشت نشا» داستان نمیگوید، اتفاقاً واقعیت را مقاله میکند و با زبانِ علم از علم میگوید. علمی که اگر علم بود شاید عالمانش را فراری نمیداد.
فرار مغزها معضل بزرگی است که سالهاست گریبانگیر جامعه علمی ایران شده و مسئولین، ناتوان از مهارش با ترتیب خطابههای انتقادی از مغزهایی که در این سرزمین رشد کرده و در جایی دیگر ثمر میدهند، توپِ تقصیر را در زمین مغزهای فراری انداخته تا شاید بدین ترتیب با قراردادن آنها در معذوریت اخلاقی، آمار دهشتناک مهاجرت نخبگان را کاهش دهند.
حالآنکه امیرخانی در «نشت نشا» با نگاهی بدیع به این پدیده آن را بهعنوان یک مسئلهٔ کلان ریشهیابی میکند؛ «مسئله» بدان دلیل که فرایندی است علت و معلولی؛ فلذا برای مهار معلول باید علت را جست. و «کلان» به معنای بررسی سیستم آموزشی بهجای تمرکز بر چند دانشجوی مبتلا.
از مزایای این کتاب آنکه نویسنده تنها به بیان مشکلات بسنده نکرده و علاوه بر ریشهیابی آنها با ارائهٔ راهکارهای میانمدت و بلندمدت برای این مشکلات (تولید علمِ بومی بجای ترجمه علوم غرب، تکریم درست و…) کتاب را از جنبهٔ انتقادیِ محض درآورده و به کتابی راهبردی تبدیل کرده است.
جالب آنکه امیرخانی خود فارغالتحصیل رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه صنعتی شریف بوده و شنیدن مشکلات سیستم آموزشی از زبان نویسندهای که پیشهاش ارتباطی با تحصیلاتش ندارد و نیز بررسی فرار مغزها توسط دانشآموختهٔ دانشگاهی که پرچمدار فرار مغزها در کشور است، لطف خواندن این کتاب را دوچندان میکند. بخصوص آنکه توسط انتشارات قدیانی که خود ناشر کتب کمکدرسی نیز میباشد به چاپ رسیده است.
علت استفاده خلاقانه از عبارت «نشت نشا» بجای فرار مغزها را نیز میتوانید در فصل اول این کتاب مطالعه کنید.
خواندن این کتاب بهتمامی دانشآموزان، دانشجویان، فارغالتحصیلان و تمامی افرادی که به نحوی با سیستم آموزشی در ارتباطاند به شدت توصیه میشود.