این چنین در جان ما آیا تو بلوا میکنی؟
مروری بر کتاب سال بلوا

داستان کتاب سال بلوا روایتی است از هفت شب که در سالی همراه با آشوب و بلوا اتفاق میافتد و میتواند شما را به سفری در زمان ببرد. شخصیت اصلی داستان، «نوشآفرین» دختر سرهنگ نیلوفری است که زندگی غمگینی را تجربه میکند. نوشآفرین عاشق دلسوخته «حسینای کوزهگر» میشود، اما به اصرار مادرش که خوشبختی او را در ازدواج با «دکتر معصوم» میداند، تن به ازدواج با او میدهد.
داستان از زاویه دید دو راوی مختلف بیان میشود. یکی خود نوشآفرین که شبهای اول و سوم و پنجم و هفتم را تعریف میکند و دیگری میرزا حسن رئیس است که داستان زندگی نوشآفرین و عشقاش به حسینا و خاطرات سال بلوا را برای نوهی خود «باسی» تعریف میکند؛ و به این ترتیب ما مدام در گذشته و حال و گاه آینده در رفتوآمد هستیم.
در این کتاب شاهد شخصیتهای متفاوت و ضد و نقیضی هستیم؛ حسینایی که از عشقاش دور مانده، دکتر معصوم که به شدت خسیس است و عذابهای فراوانی را به نوش آفرین تحمیل میکند، و نوشآفرین که تا قبل از ازدواج در ناز و نعمت بود و به اجبار همسر یک پزشک شد تا خوشبخت شود، اما این ازدواج فاصلهای عمیق و همیشگی میان او و خوشبختی میاندازد.
در مورد هر یک از شخصیتهای داستان میتوان یک رمان جداگانه نوشت، اما نویسنده با خوشذوقی و هنرنمایی فوقالعاده، همه آنها را در سال بلوا کنار هم قرار میدهد و توصیفات آن به قدری کامل و دقیق است که انگار داستان را نمیخوانیم، بلکه آن را تماشا میکنیم! گویی در سال بلوا، عباس معروفی میخواهد قدرت قلم خود در فضاسازی و شخصیتپروری را به مخاطب نشان دهد.
این رمان همانند سایر رمانهای عباس معروفی در فضایی سرد و آمیخته با اتفاقاتی تلخ و دلهرهآور بیان میشود. اما معروفی، این نویسنده کاربلد و توانا، این تلخی مداوم را آرام آرام به جان مخاطب میریزد و این تلخی، عجیب به جان مخاطب مینشیند.
مطالعه این کتاب برای کسانی که مشق نویسندگی میکنند یا نویسندگانی که به تازگی دست به قلم شدهاند و حتی کسانی که داستانهای یکنواخت را دوست ندارند، زیبا و جذاب خواهد بود. هر چند در بین آثار معروفی، سمفونی مردگان را بهترین اثر او دانستهاند اما سال بلوا هم چیزی کم از یک شاهکار ندارد.