
همه ما سایه را میشناسیم و میدانیم جایی که نور مانعی در عبور کردن و جاری شدن دارد، سایه تشکیل میشود. اما کمتر کسی است که سایههای وجودش را شناخته و به جاری بودن یا نبودن نور در درونش اندیشیده باشد.
در وجود همه ما بخشی وجود دارد که تاریک است و دیده نمیشود. بخشی مانند جعبه سیاه که گاهی درست یا نادرست از آن به ناخودآگاه هم تعبیر میشود. آنجا، ما تجربیات اولیه خود را از لمس جهان و انسانها در کودکی ذخیره کردهایم و حالا باوجوداینکه بزرگسال هستیم هنوز با رجوع به آن مرجع، جهان و انسانها را معنا میکنیم.
دبی فورد بهتر از هرکسی بر این نیمه تاریک وجود چراغی انداخته و آن را برای خوانندگان مشتاق خودشناسی، روشن کرده است. فورد معتقد است هر خصلت مثبت یا منفی در دیگران که ما آن را تحسین یا نکوهش میکنیم، در سایهٔ خودمان نیز وجود دارد؛ حتی اگر آنها را نپذیرفته و انکار کنیم. به این صورت، قضاوت کردن را کنار خواهیم گذاشت. او به ما میآموزد چگونه این صفات را در خود بیابیم و در درک سایه درون و مواجه شدن با آن به ما کمک میکند.
زندگی واقعی پر از زیبایی و لذت و دانستنیها است و هنگامیکه ما با نیمه تاریک خود زندگی و حوادث را تفسیر میکنیم از دیدن این زیباییها و درک لذتهای زندگی محروم میمانیم. برای روشن دیدن جهان لازم است از تیرگیها عبور کنیم و با مرور تجربیات اولیه کودکی و زیرورو کردن آنها، جلوهای تازه از بودنمان خلق کنیم.
کتاب نیمه تاریک وجود نوشته دبی فورد، میتواند راهنمای خوبی در عبور از تاریکی درون و یکپارچه کردن وجود ما بهسوی روشنایی باشد.
مهسا مصاحبی فرد